جدول جو
جدول جو

معنی خط حصار - جستجوی لغت در جدول جو

خط حصار
(خَطْ طِ حِ)
دائره ای که عزائم خوانان وقت عزائم خواندن برای حفظ بر گرد خود یا دیگری برکشند. خط مندل. (آنندراج) :
چو سادگیست که خال لب تو آخر کار
بگرد خویش چو هندو خط حصار کشید.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حِ)
نام شهری در 80 هزارگزی ازمیر، دارای دوازده هزار مردم. و این همان ثیاتیرای قدیم باشد
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان باغان بخش شیروان شهرستان قوچان. واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری شیروان و 3 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی قوچان بشیروان. ناحیه ای واقع در دامنه با آب و هوای ناحیۀ سردسیری و دارای 208 تن سکنه است که شیعی مذهب و کرد و فارسی زبانند. این ده از قنات مشروب میشود و محصولاتش غلات و انگور است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ حِ)
دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 54 هزارگزی شمال باختر نورآباد و 13 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 90 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ مظفروند می باشند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(پُ کَ دَ / دِ)
کاتب. (ناظم الاطباء). قلمزن. (از آنندراج) ، نیزه داری که نیزۀ کوچک در دست گیرد. (ناظم الاطباء). خطی گذار. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ غُ)
کنایه از خطی است که تازه ازرخسار نوجوانان دمد. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان ریگان بخش گرمسار شهرستان دماوند. در 3 هزارگزی مشرق گرمسار و 5 هزارگزی جنوب راه سمنان به تهران در جلگۀ معتدل هوایی واقع و دارای 370 تن سکنه است. آبش از حبله رود، محصولش غلات و پنبه و انار و انجیر، شغل مردمش زراعت است. دو تپه دارد مشهور به خرابه شهر که در قدیم آباد بوده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خط گذار
تصویر خط گذار
خامه زن (خامه قلم)، نیزه ور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط جوار
تصویر خط جوار
گذر نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نه حصار
تصویر نه حصار
نه آسمان نه فلک. یا نه حصار مینا. نه آسمان آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط بار
تصویر خط بار
سمیره بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
مبطّنٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
Lined
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
avec des lignes
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
с линиями
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
מְקוּוָע
دیکشنری فارسی به عبری
خط دار، نامه دار
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
خط دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
রেখাযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
mistari
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
çizgili
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
선이 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
線のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
bergaris
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
रेखांकित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
gestreift
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
มีลายเส้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
gestreept
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
con líneas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
con linee
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
有线条的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
w linię
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
з лініями
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خط دار
تصویر خط دار
com linhas
دیکشنری فارسی به پرتغالی